بدرود شب دوش که چون ماه برآمد


بدرود شب دوش که چون ماه برآمد

ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست
زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست
مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد
مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد
نقلم همه شد شکر و بادام که آن بت
نقلم همه شد شکر و بادام که آن بت
با چشم چو بادام و لب چون شکر آمد
با چشم چو بادام و لب چون شکر آمد
زان قد چو شاخ سمن و روی چو گلبرگ
زان قد چو شاخ سمن و روی چو گلبرگ
صد شاخ نشاطم چو درآمد به بر آمد
صد شاخ نشاطم چو درآمد به بر آمد
از خجلت رویش به دهان تیره فروشد
از خجلت رویش به دهان تیره فروشد
هر ماه که دوش از افق جام برآمد
هر ماه که دوش از افق جام برآمد
بودیم به هم درشده با قامت موزون
بودیم به هم درشده با قامت موزون
وان قامت موزون ز قیامت بتر آمد
وان قامت موزون ز قیامت بتر آمد
ما بی سر و سامان ز خرابی و زمانه
ما بی سر و سامان ز خرابی و زمانه
فریاد همی کرد که شبتان به سر آمد
فریاد همی کرد که شبتان به سر آمد
شب روز شود بعد نسیم سحر و دوش
شب روز شود بعد نسیم سحر و دوش
شد روز دلم شب چو نسیم سحر آمد
شد روز دلم شب چو نسیم سحر آمد